جد خاندان قرائتی، جلسات قرآن را در خانههای مردم کاشان تشکیل میداد و از همین رو فامیلشان قرائتی شد. پس از او، پدرش نیز با تشکیل این جلسات در خانهها، مساجد و تکایا راه پدر را ادامه داد و به استاد قرائت قرآن معروف شد.
• وی از بازاریانی بود که حدود 40 سال با شنیدن صدای اذان، مغازه خود را میبست و به سوی مسجد و نماز اول وقت میشتافت. پدر تا مدتها بچهدار نمیشد تا اینکه نذر کرد اگر فرزندی داشته باشد، طلبه شود
یک بار که به کاشان رفته بود، بعد از نماز، ته مسجد هفت نوجوان را دید که با هم میگفتند و میخندیدند و بازی میکردند. سراغ آنها رفت و گفت: «دوست دارید برایتان جوک و قصه بگویم و بخندانمتان؟». بچهها از خدا خواسته پای حرفهای او نشستند و کلی کیف کردند.
• آخر جلسه پرسید: «دوست دارید هفته بعد هم بیایم؟» همه مشتاق بودند. گفته بود: «به شرطی که هرکدامتان دست یکی دیگر از رفقایتان را بگیرید و بیاورید مسجد تا من، هم برایشان قصه بگویم و هم بخندانمشان».
• بدینترتیب هر هفته از قم به کاشان میرفت؛ با این انگیزه که برای نوجوانانی که هر هفته بیشتر میشدند، یک کلاس تلفیقی داشته باشد از اصول عقاید، احکام و داستانهای قرآنی. کمکم هم زمان آن کلاس بیشتر شد و هم امکاناتش. پای گچ و تخته هم وسط آمد.
این مجموعه در یک سی دی و با بسته بندی شیک و زیبا عرضه می شود